زیربنای اساسی تاریخ فلسفه ژاپن را باید در آیین شینتو Shinto پیدا کرد. این مذهب قدیمی ژاپن هنوز رواج دارد، اما نفوذ اولیه خود را از دست داده است. آیین شینتو پرستش طبیعت، یعنی درخت، کوه، صخره و موج را تشویق می کرد. در این آیین، پرستش گام، انجام مراسم مذهبی، جادوگری، غیبگویی و مراسم تطهیر نیز رایج بود. هزار سال بعد از میلاد سه هزار معبد در ژاپن وجود داشت و شینتوها سه هزار آلهه را می پرستیدند. معبود اصلی شینتوها خدای آفتاب، یعنی آماتراست یا مظهر مقدس ترین اشیاء در زندگی ژاپنی است.
 
دیدگاه ژاپنی، دیدگاه پذیرش زندگی، لذت از زندگی و خویشاوندی با طبیعت است. شهود غالبا بر عقلانیت برتری دارد. و معمولا نگرشهای مذهبی با اندیشه‌هایی در مورد طبیعت و خانواده در هم تنیده است. بر صداقت، طهارت و طبیعت نیز تأکید فراوان دارند.

امروزه ژاپنی ها مردمان قابل توجهی هستند که از فلسفه‌های شرق و غرب استفاده کرده در عین حال بسیاری از میراثهای فرهنگی و فلسفی خود را حفظ کرده اند. آنها در جهت ترکیب عقاید و رفتارهای کنفوسیوسی، بودایی و تائویی و متحد کردن آنها به شیوه ای که آنان را بسیار متمایز نشان می دهد، موفق عمل کرده اند. یکی از نمونه های آن، توسعه بودائیسم است که از هند آغاز شد، در چین رشد کرد و برای سازگار شدن با دیدگاه ژاپنی تعدیل شد، تغییر کرد و به آیین بودایی ذن Zen Buddhism تبدیل شد.
 
آیین بودایی ذن؛ احتمالا حدود ۵۵۲ سال پس از میلاد، بودائیسم به ژاپن راه یافت و به عنوان طرز فکری که اتحاد ملی و سیاسی را افزایش می داد، ترویج شد. شاهزاده شوتوکو (۵۷۳ - ۶۲۱ م) عمیقا خود را وقف بودائیسم کرد و معتقد بود که این آیین، او را در گسترش عدالت اجتماعی یاری می دهد. او پرورش کشیشهای بودایی برای سخنرانی در ژاپن را تشویق و به ساختن معابد کمک کرد. با این حال، به مرور زمان، ژاپنی ها برای انطباق بودائیسم هندی با فرهنگ ژاپن و کمک به توسعه بودائیسم زن، تا حد زیادی آن را اصلاح کردند. زن نسبت به واقعیت دیدگاهی فوق العاده عرفانی دارد. این آیین حدود قرن ششم به دست یک راهب هندی به نام بوهیدهارما مشهور به داروما پایه گذاری شد. این آیین در حدود سال ۱۹۹۱ به ژاپن رسید و سپس مدارس متعدد فین مثل رینزاج و سوتو تأسیس شد.
 
در آیین ذن منجی، بهشت، ایمان یا خدا مطرح نیست. کتاب یا نسخه مقدسی ندارد و آموزش هم نمی دهد، بلکه تنها کلماتی را خاطرنشان می کند. برای نظم دادن به ذهن پیشنهادهایی را مطرح و برای آزادی ذهن تلاش می کند. جامیان این آیین تأکید می کنند که زن فلسفه یا مذهب به معنای غربی نیست. این آیین عقیده خاصی را توصیه نمی کند یا دین جدیدی را ارائه نمی دهد، بلکه این عقیده را ترویج می کند که آدمی می تواند راههای جدیدی را انتخاب کند بدون این که عقاید مذهبی یا فلسفی خود را کنار بگذارد.
 
زن برای آگاهی و خردمندی به جای وابسته بودن به منابع خارجی، بر وابستگی به خود تأکید می کند. این آیین به جای کشف عقلانی، بیشتر بر شهود تکیه می کند و معتقد است که تفکر منطقی و بیان شفاهی ممکن است در واقع آدمی را از روشنایی محروم کند. بینشی که از تجربه به دست می آید، قابل آموزش یا انتقال نیست، اما نوعی انضباط و فن وجود دارد که قادر است آدمی را به روشنایی هدایت کند. مهم این است که «چشم سومی» پیدا کنیم. این چشم کمک می کند اشیا را بیش از آنچه با دو چشم می بینیم، ببینیم و با اشیایی که اطراف ما قرار دارد، سازگار شویم. تنها راه کسب روشن رایی، تفکر در انزوا نیست، بلکه در هر زمان، اعم از زمان انجام کار، قدم زدن در مزرعه یا مکالمه با یک دوست، می توان آن را کسب کرد. حتی اشیای معمولی در زندگی روزمره می تواند معنای عمیقی داشته باشد که از چشم سوم پنهان نمی ماند. سوزوکی می گوید: پاسخ به این سؤال که «فین چیست؟» هم آسان و هم مشکل است. در کوچک ترین حرکت انگشت تو، در آرامشی که نشسته ای، در هر چه انجام دهی یا بگویی و هر چه انجام ندهنی یا نگویی زن وجود دارد. زن در باغچه است. فن در تو و در من است. این در هر چیز، با هر چیز و در اطراف هر چیز است.
 
ذن با هدف بیدار کردن ذهن افراد، بر شهود آرام تأکید می کند. روشنایی حاصل از طریق درک بلافاصله واقعیت و شهود، ماهیت بودایی ما را بیدار می کند. بوداییان ذن بر این نکته پافشاری می کنند که از طریق عقلانیت، شناخت یا منطق نمی توان زن را شناخت، بلکه برای شناخت آن باید از چارچوب تفکر عقلانی فراتر رفت. با شیوه‌های ذن عبارت است از: «ذاذن»، «کوآن» و «سان ذن». این شیوه‌ها بدان جهت طراحی شده تا افراد را برای رسیدن به روشنایی کمک کند. «ذاذن»، شهود نشسته ای است که شخص در وضعیتی سر به زیر با چشمانی نیمه بسته و برای تعمق، خیره به جلو می نگرد. کو آن»، جمله یا سؤال سختی است که شاگردان زن در مورد آن، فکر می کنند. سؤالی از قبیل: نمای صورت شما قبل از تولد اجدادتان چگونه بود؟» «کو آن کمک میکند که افراد دیدگاهی متفاوت و نو نسبت به زندگی کسب کنند. «ساندن» نیز شهود (تعمق) همراه با مشورت را گویند. ممکن است شاگردی در مورد «کوآن» تعمق نموده به طور خصوصی با مقام بالاتر نیز مشورت نماید. مقام بالاتر کمک می کند تا شاگرد مفاهیم و پیشداوریهای نادرست خود را تصحیح کند.
 
شیوه‌های زن ممکن است آزارهای بدنی از قبیل ضربه زدن با چوب خیزران بر سر شاگرد برای باز کردن قفل ذهن را شامل شود. مقام بالاتر ممکن است فریاد بزند و مشت‌ها را به کار بگیرد. با مسدود کردن فرایند استدلال و علاقه به عقلانی اندیشیدن در مورد جهان، درباره این شیوه‌ها به عنوان راه‌های بیدار کردن شاگردان تبلیغ می شود. تجربه بیدار کردن ذهن به این هدف انجام می شود که امری را ایجاد کنند، وقتی که موفق شدند، روشنایی را به یکباره تجربه خواهند کرد.
 
به موازات توسعه و افزایش پیروان آن، هر جا که زن قابل فهم بود، معابد آن نیز بنا می شد. راهیان بر اهمیت کار، یعنی شیوه ریاضت کشی بدون هیچ دارایی با دارا بودن زمین و زندگی برای وقف شناختن تمام تواناییها، تأکید می کنند. در این آیین، تعلیم و تربیت واقعأ نظری، (لیبرال) وجود ندارد، بلکه «یاد گرفتن از طریق عمل کردن» محقق می شود. در زمان خاصی برای استاد شدن وجود ندارد، زیرا ممکن است یک عمر هم برای آن کافی نباشد. همچنین مطالعه، تدریس یا تعمق خاصی وجود ندارد تا بتوان به استادی ذن رسید، بلکه پاسخ تمامیت عمر به تمامیت، یعنی متحد شدن بی قید و شرط با کل هستی است.
 
نفوذ و گستره بوداییسم زن در فرهنگ، ادبیات، نمایشنامه، نقاشی، معماری، جودو، شمشیربازی، کاراته و مراسم چای ژاپنی‌ها محسوس است. غالب اوقات هنگام تمرین در این هنرها، بر تمرکز ذهن و هماهنگی انسان و طبیعت تأکید می شود.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص174-171، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387